سهم من از زندگی و عشق

توسط

ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ، یک ﺟﻔﺖ ﮐﻔﺶ ﺧﺮیدﻡ. ﺭﻧﮕﺶ ﻗﺸﻨﮓ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺎ یک کمی پاهایم را اذیت می کرد. ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ لبخند اطمینان بخشی زد و ﮔﻔﺖ: ﮐمی ﮐﻪ ﺑﮕﺬﺭﺩ، ﺟﺎ ﺑﺎﺯ می ﮐﻨﺪ. ﺧﺮیدﻡ، ﭘﻮشیدﻡ، خیلی ﮔﺬﺷﺖ ﺍﻣﺎ ﺟﺎ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ. ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎی ﭘﺎیم ﺭﺍ فشار می داد و هر روز که می گذشت زخمی که بر روی انگشتانم به جا گذاشته بود عمیق تر می شد. ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ، چه عیبی دارد. مهم اینست که  از دید مردم زیباست. این ﻫﻤﺎﻥ رنگیست که همیشه می خواستم. اشکالی ندارد، ﺩﺭ ﻣسیرﻫﺎی ﮐﻮﺗﺎﻩ می ﭘﻮﺷﻢ. ﺩﺭ مسیرﻫﺎی ﮐﻮﺗﺎﻩ پوشیدم ولی، ﭘﺎﻫﺎیم ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ می ﮐﺮﺩ.

ﻣﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ. ﮐﻔﺸﯽ ﮐﻪ اندازه ام نبود ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺮﻧﮓ ﺑﻮﺩ را ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﯽ ﺧﺮﯾﺪﻡ ﻭ حتی ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺮﯾﺪﻡ ﻭ متوجه شدم که ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﺮﺩه اﻡ؛ ﻧﺒﺎﯾﺪ نگه اش ﻣﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ و اصرار به پوشیدنش می کردم. ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺳﺖ، ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻧﮕﻬﺶ ﺩﺍﺷﺖ. ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻃﯽ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻭ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﺣﻤﻠﺶ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﯼ ﺩﻟﺨﻮﺍﻩ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﻮﺩ. ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ همیشه ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﮐﺮﺩﻧﺶ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ، ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩ.

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﻔﺶ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ. اما شاید زخم عمیقی که بر روی انگشتان پایم بر جای مانده تا سالیان سال باقی بماند. گاهی باید جسارت آزاد شدن را داشت. گاهی باید بگذاری دلت از همه چیزها و همه کسانی که وابستگی به بودن شان رنجت می دهد، آزاد شود.

هراس از دست دادنهاست که آدم را به مرز تحقیر شدن می رساند. به مرز تن دادن به چیزهایی که باورشان نداری. به مرز پذیرفتن کارهایی که دوست شان نداری. به مرز نابود شدن. دیده نشدن. تنها شدن. اما وقتی تمام قفس های دلت را بگشایی، آنچه که سهم تو از زندگی و عشق و غیره باشد می ماند و هر چه رفتنی است می رود.

10 نظر
  1. حلیمه 10 سال قبل
    پاسخ

    ای کاش همین طور که نوشتی هراس از دست دادن ها سخت نبود و ما چقدر شاد زندگی می کردیم بعد از دست دادن این هراس

  2. مهوش 10 سال قبل
    پاسخ

    زیبا و تاثیرگذار

  3. موسوی 10 سال قبل
    پاسخ

    سلام … عالی بود عالی بود … فوق العاده ای تو آقا. اینکه خودت به گفتن این کلمات برسی و رها بشی از همه چی مهمتر و خوشحال کننده تره.

  4. خوش بخت 10 سال قبل
    پاسخ

    بسیار جالب بود و جای تامل دارد. با تشکر از شما

  5. محمد 10 سال قبل
    پاسخ

    امیدوارم همه ما به اشتباهاتمون پی ببریم. عالی بود

  6. موژان 10 سال قبل
    پاسخ

    و چقدر سخته اين دور انداختنها. اما وقتی رها و سبک شديم، همه سختی وابستگی محو می شود. و شما نيز قلمت روز بروز تاثيرگذارتر و پوياتر است. هميشه موفق باشی ميثم عزيز.

  7. ناهید 10 سال قبل
    پاسخ

    به مرز تحقیر. تنهایی … عالی بود

  8. هومه 10 سال قبل
    پاسخ

    همیشه به این راحتی نیست ولی اگه میشد چه خوب بود

  9. سلیمه 10 سال قبل
    پاسخ

    رها شدن از وابستگیها بسیار بسیار سخته اما من تمرین میکنم تا بتونم. حتما روزی رها میشم فقط امیدوارم دیر نباشه. دست مریزاد

  10. لیلا 10 سال قبل
    پاسخ

    یاد بگیر که در این دنیا به هیچکس دل نبندی چون آدمها به خاطر نیازهاشونو که باهات در ارتباطند نه بخاطر خودت

ارسال یک نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید